جملات عاشقانه . شعر . عکس .اس ام اس ...
جملات عاشقانه . شعر . عکس .اس ام اس ...
مجنون
1391,10,26 ساعت 08:06
قــــــرار

نشسته بودم رونیمکت پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم بهشان. میپریدند، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه میرفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی شدم. شاخهگلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت میپژمرد.طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغها.
ادامه مطلب ...
مجنون
1391,10,26 ساعت 00:14