بی خیال تر از همیشه ای ، بی وفاتر از گذشته ای ،
با آن دل سنگت مرا تنها گذاشتی و داری میروی......
نه فکر آنکه مرا وابسته کرده ای به خودت ،
نه یاد آنکه خاطره ها نمیسوزاند دلت ...
و میسوزاند دل من را هر چه خاطره بینمان گذشته ،
و عذاب میدهد این دل خسته.... ...

یکی بود یکی نبود ، من بودم و تو نبودی ،
زیر سقف اتاق تنهایی ، تو را میخواستم و رفته بودی
یکی عاشق بود ، یکی بی وفا ،
من مثل شیشه شکستم و تو خرده شیشه ها را گذاشتی زیر پا
یکی به انتظار ، یکی بی خیال ،
من در انتظارت نشستم و تو شدی حسرتی در این انتظار
یکی بود یکی نبود ، من بودم و تو رفته بودی ،
برای پیدا کردنت هیچ ردپایی از خودت نگذاشته بودی
یکی چشمهایش پر از اشک شده ، یکی به جرم دلشکستن فراری شده
یکی اینجا باز هم عاشق است ، یکی در حال فراموش کردن است!دلم به هوای تو ، بی هوا ، سر به بیابان گذاشته ، اما نمیداند که دیگر کار از کار گذشته
، دیگر دلت از خط پایان گذشته و این منم که هنوز به آخر قصه نرسیده ام
جا مانده ام در قصه ای که حکایت از مجنونی تنها دارد ، این قصه دیگر همچو آغازش جایی برای لیلی بی وفا ندارد !سرانجام همه دلتنگی ها ، همه آن قول و قرارها همین بود ، فاصله من و تو بین آسمان و زمین بود
تو پرواز کردی و من خاک شدم ، مثل یک قطره آب در وسعت یک کویر خشک گرفتار شدم…یکی بود یکی نبود ، من بودم و تو نبودی ، تا چشم بر روی هم گذاشتم ، برای همیشه از کنارم رفته بودی…
۲۲کلید برای نفوذ در قلب نامزدتون
مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند،
زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در نامزد یا شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی بهشیوه رفتاری همسرشان دارد ، به عبارتی می توان گفت...
زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی بهشیوه رفتاری همسرشان دارد
بهعبارتی میتوان گفت:
مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
در اینجا میخواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایههای یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که میخواهند بدانند چگونه میتوان شوهر خود را بهمهری مستمر و عمیق آلوده گرداند؟
1- صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
2- همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
3- زن و شوهر میتوانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
4- پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
5- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
6- شما میتوانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواستههایتان را به فراموشی بسپارید.
7- گاهی اوقات اگر بهطور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
8- گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
9- بهیاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرد.
10- شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً میتوانید بر او تأثیر بگذارید.
11- در برنامهریزیها بهصورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
12- احترام شما، در گروی رفتار شماست.
13- برنامههای خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
14- به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
15- در طی روز از کلمات محبّتآمیز استفاده کنید.
16- بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
17- بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
18- میزان وابستگی و دلبستگی یک زن میتواند قابلیتهای شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحتالشعاع قرار دهد.
19- هراز گاهی از او به خاطر محسناتش تمجید کنید.
20- گاهی گفتگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
21- هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
22- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد

- یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .
- یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می ورزد .
- زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می دارد ، به آن زن اجازه می دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است .
-وقتی زنی عاشق می شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می رسد .
- نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می بخشاید .
- یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود .
- پیش از اینکه زنی قادر به احساس عمیق برقراری رابطه جسمانی باشد ، به احساس عشق ، نوازش و ملاطفت نیاز دارد .
- زنان ابتدا کیمیای روح و عاطفه را احساس می کنند و بعد به کیمیای جسم پی می برند .
- لحظاتی که مرد ، دستهای زنی را در دست می گیرد و او را لمس می کند ، لحظاتی هستند که زن به آنها عشق می ورزد .
- هدف یک زن در برقراری رابطه جسمانی ، شور شهوانی نیست. بلکه مقصود او لذت بردن از صمیمیت ، عشق و ملاطفت در کنار شور جسمانی است .
- هنگامی که زنی بداند فقط اوست که راه به قلب شریک زندگیش دارد ، در عرش سیر خواهد کرد .
- یک زن هرگز مشکلاتش را دسته بندی نمی کند ، در صورتی که زمانی که غمگین و ناراحت باشد ، تمامی مشکلاتش از کوچک و بزرگ به دلش هجوم می آورند .
- یک زن هنگامی سکوت می کند که دردهای نهفته در دلش بسیار عمیق است و یا اینکه به مرد مقابلش آنقدر اعتماد ندارد که سخن دل با او بگوید .
- وقتی مردی با دلسوزی و توجه به مشکلات زن گوش می سپارد و از ارائه راه حل می پرهیزد ، احساس عشق و بلوغ را در او دو چندان می کند .
- مردان و زنان در برابر فشارهای عصبی واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند . دراینگونه مواقع زن نیازمند نزدیکی و درک طرف مقابلش می باشد ، در صورتی که مرد به تنهایی احتیاج دارد .
- هنگامی که اظهارات و اعمال زنی بیهوده تلقی می گردد ، او برای مطرح شدن شروع به ابراز نظریات مخالف و عدم توافق می کند .
-به جرات می توان گفت به جز در موارد انگشت شماری ، هیچ چیز بیش از سخن گفتن بر علیه یک زن به او آسیب نمی رساند .
- زن درست مثل یک موج است ، به هنگامی که عشق در قلبش به ظهور می نشیند ، اعتماد به نفسش در حرکتی مواج به اوج می رسد .
- هنگامی که موج احساسات یک زن به اوج می رسد ، به هیچ عنوان محدودیتی در ارائه عشق نمی بیند .
- مردها همواره باید بدانند که هر گاه زنی رنج و عصبانیت خود را بیرون بریزد و آشکار نماید ، احساس آسایش و آرامش بیشتری می کند .
- این نکته را به خاطر بسپارید که هر گاه زنی در اوج فوران خشم و غم قرار گرفته باشد ، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد .
- وقتی زنی از موضوعی می رنجد ، مرد باید ضمن همدردی با او نشان دهد که برای غم او نگران است ، سپس سکوت اختیار کند تا آن زن بتواند احساس همدردی اش را حس کند .
- دردناک ترین مسائل برای بعضی از زنان ، عدم پذیرش ، قضاوت نادرست و ترک شدن است ، چراکه امکان دارد این باورها در عمق ضمیر ناخودآگاهشان آنان را به سوی این تصور نادرست سوق دهد که لیاقتشان بیش از این نیست .
- ماهیت یک زن ، درخواست تایید امور است .
-در صورتی که مردی در مقابل پیشنهادات یک زن از خود مقاومت نشان دهد ، زن با این حال که مفهوم این مقاومت را درک می کند ، اما هیچ گونه توجهی به آن نشان نمی دهد . ولی در این زمان احساس می کند که مرد به او احترام نمی گذارد .
- بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند ، نیازهایشان را انکار می کنند .
- حتی در صورتی که زنی بپندارد نیازها و خواسته هایش برآورده نخواهند شد ، اجتناب از بیان آنها و قصد انجام دادن تمام کارها به تنهایی ، اشتباه بزرگی است .
- یک زن باید بیاموزد که چطور نیازها و تمایلات خود را بدون نکوهش و یا تزلزل ابراز دارد و این نکته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .
- امروزه بسیاری از زنان از اینکه عشق می ورزند ، اما در عوض چیزی دریافت نمی کنند ، رنج می کشند ، آنان به دنبال وقفه ای می گردند تا در این زمان تنها به خود بیندیشند و توجه کنند و در خلال آن وجودشان را بهتر کنکاش و کشف کنند .
- یک زن جوان در اوج جوانی مایل است برای برآوردن تمایلات شریک زندگیش خودش را فدا کند .
- یک زن بطور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است .اما وقتی آن زن لبخند میزند ، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد .
-همیشه زنان به همان اندازه ای که در توان دارند . بخشش می کنند و در این زمان به خاطر می آورند هنگامی که آنان به بخشش نیاز داشتند ، تا حدودی کمتر از این اندازه ، به ایشان بخشیده شده است.
-اغلب زنان با آنچه همسرشان می خواهد به راحتی موافقت می کنند ، اما این کار به این معنا نیست که خواسته همسرشان دقیقا همان باشد که آنان می خواهند .
- یک زن ، هرگز به کارهای خودش و همسرش امتیاز نمی دهد ، بلکه شوهرش را آزاد می گذارد و تصور میکند او نیز به همین ترتبیب آزادش گذاشته است .
- وقتی زنی به ثبت امتیازات می پردازد ، ممکن است موضوع بسیار کوچکی در نظرش به اندازه امری بسیار بزرگ به شمار آید . پس امکان دارد یک شاخه گل سرخ بتواند برای شما امتیازات فراوانی به همراه داشته باشد.
- یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را برایش بگویم ، اگر عشق او به من واقعی باشد ، خودش از نیازهایم مطلع می گردد .
-مردان و زنان باید به خاطر داشته باشند که همسرشان به هیچ عنوان خود بخود از نیازهایشان ، مطلع نیست .
- زنان نمی پسندند که شوهرانشان ، برآورده ساختن نیازهایشان را به دست فراموشی بسپارند . به همین علت ، دست از نق زدن بر می دارند و به حمایت شوهرانشان می پردازند .
- یک زن باید احساس کند که مورد احترام قرار گرفته و به بهترین وجه در خاطرها می ماند . در این صورت نادیده گرفته شدن برایش همچون امری است که دربخش انتهایی فهرست شخصیتش قرار می گیرد .

بی خیال تر از همیشه ای ، بی وفاتر از گذشته ای ،
با آن دل سنگت مرا تنها گذاشتی و داری میروی......
نه فکر آنکه مرا وابسته کرده ای به خودت ،
نه یاد آنکه خاطره ها نمیسوزاند دلت ...
و میسوزاند دل من را هر چه خاطره بینمان گذشته ،
و عذاب میدهد این دل خسته.... ...
خواستم لحظه ای به بی تو بودن فکر کنم ،
دیدم که نمیتوانم ، چه برسد به اینکه تو اینک داری میروی
و مرا پشت سرت جا گذاشته ای......
همیشه با هم ، همه جا در کنار هم بودیم ،
حالا در باورم نیست که دیگر تو را نخواهم دید......
نرو از کنارم ، مثل این است که انگار باید عمری از غم نبودنت بنالم،
اما اگر زنده بمانم ، اگر از درد نبودنت طاقت بیاورم ،
منی که از همان لحظه ی رفتنت مثل ابر بهار میبارم
با اینکه دلم را شکستی ، به پای این دل خسته ننشستی ،
عهد دروغین با دلم بستی ، اما هنوز دوستت دارم !
هنوز هم به خیال داشتن دل سنگت ، دل به رویاهای با تو بودن بسته ام ،
هنوز هم به خیال اینکه شاید دوباره بیایی ،
میروم به جایی که مرا تنها گذاشتی و رفتی ،
مینشینم به انتظارت، مینگرم به رد پاهایت ، هنوز مانده جای اشکهایم ،
هنوز پیچیده بوی عطر بی وفایی هایت........
حتی اگر سایه ای را از دور دستها ببینم خوشحال میشوم ،
میدوم به سویت ، تا میرسم غریبه ای را میبینم به جایت ،
دلم سرد میشود، نگاهم خسته نمیشود
و باز هم مینشینم چشم به راهت.......
مدتها گذشت ، آنقدر نشستم چشم به راهت که دیگر چشمهایم سویی نداشت ،
روزی آمد که از کنارم رد شدی و رفتی و من عطر حضورت را حس کردم ،
تو مرا نشناختی اما من با همین چشمهایم نابینایم تو را احساس کردم.....

در این روز بارانی ،هوا پر شده از عطر عشقت
تو را سپرده ام به نسیمی که بوی باران میدهد
بارانی که مرا لبریز میکند از آنچه قلبم را پر تپش کرده ...
دستهایم پر از لطافت دستان تو ، آغوشم باز است برای در میان گرفتن تو
تا از خیسی تنت خیستر شوم در زیر باران
تا فاصله بگیرم از زمین و آسمان
تا بروم به رویاهایم ، نمیخواهم لحظه ای حس کنم که در خیالاتم
از عشق تو به جنون رسیدم ، چه سختی هایی کشیدم
تا در زیر باران به تو رسیدم و اینجا طعم شیرین عشق را با تو چشیدم
در این روز بارانی ، هوا پر شده از حضور مهربانت ، نه در جستجوی یک سرپناهیم
نه به انتظار رفتن ابرهاییم ، همین حال را میخواهیم با این هوای عاشقانه
همینجا را میخواهیم با این حس شاعرانه
وقتی با تو قدم میزنم در زیر باران ، قدر تو را میدانم بیشتر از هر زمان
میرویم و میرویم در زیر باران، نه خستگی است در پاهایمان
نه نا امیدی در دلهایمان ، من هستم و تو هستی و خدایمان
عطر دوستت دارم ها پر شده ، هر قطره از باران با عشق می آید
و تن ما را خیس میکند ، تا هر دویمان بوی عشق را بدهیم
در زیر همین باران همیشه با من بمان ای عشق بی پایان ،
نگذار زندگی مان مثل کویر باشد
من از درد کویر رها شدم و با یک قطره باران به دریای بی انتهای دلت رسیدم
غرق شدم ، عاشق شدم و اینک عاشقانه میپرستم تو را

در آغوش توام ، آرام تر از همیشه ، و ای کاش میشد که همیشه اینجا بمانم،
آغوشت را آخرین سرپناه خودم بدانم، اگر عمری باقی نمانده ، در آغوش تو بمیرم.........
همینجا میمانم ، همینجا تمام حرفهای دلت را میخوانم،
و همینجاست که میدانم مرا دوست داری ،خیالم راحت است هیچگاه تنهایم نمیگذاری
میروم به اعماق خاطره هایمان ، چه صبری داد به ما عشقمان ...
گذشتیم با هم از سردی لحظه ها ، رسیدیم به آخر خط همه غمها ،
رها شدیم از هر چه غصه بود ، آخر سر شدیم یکی از شیرین ترین قصه ها
در آغوش توام ، رفته ام به رویاهایم ، خواب نمانده ام از این احساسم ،
در این خواب و بیداری ، لذت در کنار تو بودن را درک میکنم ،
هیچگاه این سرپناه گرم را ترک نمیکنم ، من از عشق نگاه تو خیره شده ام به چشمانت ،
هیچگاه برای دیدنت لحظه ای را از دست نمیدهم
مرا بگیر و رهایم نکن ، اگر هم خواستم ناخواسته لحظه ای پرواز کنم ،
مرا پر پر کن، من به عشقمان شک ندارم ، من که جز تو کسی را ندارم ،
پس اسیرم کن تا همیشه ، این لحظه هیچگاه بهانه ای نمیشود از اینکه زندانم در قلب مهربان تو
لبریز از عشقم ، خالی از هر نیازی ، به سوی آنچه که آرزویش را دارم ،
به سوی تو می آیم که تنها آرزوی منی
رو به سرچشمه روشنی ها ، دنیای من تاریک میشود اگر نباشی....... ...
در آغوش توام ، شعر با تو بودن را برایت میخوانم ،
شعری که با من و تو آغاز میشود، من و تو یک روز با هم میرویم اما شعر با تو بودن هیچگاه تمام نمیشود
